ستاره شب

...دلنوشته های یک آشنا

ستاره شب

...دلنوشته های یک آشنا

دلم گرفته...

دلت که گرفته باشد،

صدای ترانه که هیچ،

باصدای دست فروش  دوره گرد هم گریه میکنی...



دوست بدار آنهایی را که در زندگیت نقشی داشته اند

نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده اند...


خدایا.....

بت بود:"بت شکن "فرستادی.......

من پراز بغضم!!!

"بغض شکن" هم داری.....؟؟؟!!!!!!


 

خدای من...


من خدایی دارم


که در این نزدیکی ست


نه در آن بالاها


مهربان،خوب،قشنگ


چهره اش نورانیست


گاهگاهی سخنی میگوید


بادل کوچک من،


ساده تر از سخن ساده من


او مرا می فهمد


او مرا می خواند


او مرا می خواهد


او همه درد مرا می داند


یاد او ذکر من است،



سهراب سپهری